جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۵۶
بورس ایران و چهار مشکل کلی
کد مطلب: 171
عباس هشی
هیات علمی حسابداری و مدیریت شهید بهشتی
اینکه سرمایهگذاری باید بلندمدت باشد، در بازار سهام خیلی ادعای کلی است. در واقع ما دو نوع سرمایهگذار در بورس داریم، که یک گروه که سهامدار عمدهاند و در هیات مدیره امکان دخالت دارند و شرکت را هدایت میکنند و از سود آن استفاده میکنند که این گروه به صورت بلندمدت سرمایهگذاری میکنند، اما گروه دوم از بازار سهام به عنوان یک بازار کارآ با قبول مقداری ریسک میخواهند مقداری سود به دست آورند، به نظر من گروه دوم، نیازی نیست تا حتما به صورت بلندمدت سرمایهگذاری کنند و در این گروه از سهامداران، امکان نقد شوندگی سهام بورسی است که نکته اصلی است که ایشان را جذب این بازار کرده است و نه بلندمدت بودن سپردهها.
در مجموع، بورس یک بازار سریعالمعامله سهام و مشتقات بازار است و نباید حجم بالای مبادلات را خیلی نشانه بدی دانست. در مقابل نیز وظیفه حاکمیت این است که به مردم قواعد بازی را به صورت شفاف بیان کند و همچنین به ایشان مقداری آموزشهای مقدماتی بدهد از جمله اینکه باید مردم بودجه خود را در سهامهای مختلف پخش کنند و به جو و شایعهها توجه نکنند.
موجسواری شایعهسازان
عدهای از سهامداران وجود دارند که با شایعهسازی سهامداران خرد را روی یک موجسوار میکنند که منجر به افزیش قیمت آن سهام میشود، این گروه با توجه به منابع اطلاعاتی که در اختیار دارند، شایعه مثبتی را گسترش میدهند و وقتی قیمت سهم مورد نظر افزایش پیدا کرد آن را میفروشند و سپس با کاهش قیمت، آن را میخرند. به این ترتیب طی دو یا سه ماه حجم سهام خود را چند برابر میکنند. و مهمترین متضرر این موضوع سرمایهگذاران خرد خواهند بود.
بورس دولتی و مشکلاتش
تا پایان سال ۱۳۷۰، حدود ۹۵ درصد سهامداران بورس دولت و شبهدولتیها بودهاند در نتیجه تصمیمات سازمان بورس نیز دولتی بوده و مشاهده شده است که در مواقع مختلف دولت از بازار سهام حمایت کرده یا در آن دخالت کرده است که مضرترین موضوع برای بازار سهام همین حمایت و دخالتهای دولت است. همان طور که وقتی دولت به بانکها دستور داد قسمتی از ذخیره احتیاطی خود را از بورس خرید کنند که بزرگترین ضرر به سهامداران خرد در همان برهه زمانی اتفاق افتاد. عدم وجود امنیت اقتصادی، عدم وجود نظام کارآمد مالیاتی و عدم وجود بانک اطلاعاتی باعث میشوند تا ما از بخش خصوصی آمار و ارقام نداشته باشیم و دخالتهای دولتی اشتباه و مضر باشند.
بازار سهام در دست عدهای خاص
یکی دیگر از مشکلات بورس ایران باند بازی است به این مفهوم که وقتی یک مدیر تعیین شد همه آشناهایش را در آن کار استخدام میکند. به عنوان یک مثال شما بررسی کنید که در آمریکا هیچ رئیسجمهوری، رئیس دفتر خود را از میان اقوام و خویشان خود انتخاب نکرده است، چرا جای دور برویم؟ در همین ایران نیز رئیس دفتر مقام معظم رهبری از میان اقوامش نیست و رئیس دفتر رهبر کبیر انقلاب نیز به همین ترتیب بود. اما در دولت بارها دیدهایم که اقوام مدیران نیز دارای سمت در همان دستگاه هستند. این نشان از عدم استفاده از افراد اصلح است. در بورس نیز مشاهده میشود که یک طیف خاص، همه چیز را در دست دارند.
بورس؛ حیاط خلوت اقتصاد
نظارت در یک سازمان باید به صورت مستقل از خود هر سازمانی مورد توجه قرار بگیرد، اما در بورس ایران دیده شده که با یک بخشنامه توسط وزیر اقتصاد، سازمان بورس در حسابرسی و اساسنامههای شرکتها نیز دخالت میکند و در کل بورس به عنوان حیاط خلوت وزارت اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد، که این برای اقتصاد کشور مطلوب نیست. از دولت تدبیر و امید انتظار میرود که تمام همت خود را صرف کند تا مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم را حل کند، این مهم با حضور مردم در اقتصاد و خروج دولت از فعالیتهای اقتصادی میسر است. به نظر من وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید بر همان مرکب دولت دهم سوار است، به این معنی که کارکنان و مدیران وزارت اقتصاد همان افراد قبلی هستند که «کوله باری از مطالبات» را به دوش دولت انداختهاند و برای بهتر شدن شرایط باید در این وزارتخانه تغییرات زیادی صورت بگیرد.
مرجع : روزنامه دنیای اقتصاد